ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 |
دو خلبان نابینا که هردو عینکهای تیره به چشم داشتند،
در کنار سایر خدمه پرواز به سمت هواپیما آمدند،
در حالی که یکی از آنها عصایی سفید در دست داشت و
دیگری به کمک یک سگ راهنما حرکت میکرد.
زمانی که دو خلبان وارد هواپیما شدند، صدای خنده
ناگهانی مسافران فضا را پر کرد. اما در کمال تعجب
دو خلبان به سمت کابین پرواز رفته و پس از معرفی خود
و خدمه پرواز، اعلام مسیر و ساعت فرود هواپیما،
از مسافران خواستند کمربندهای خود را ببندند.
در همین حال، زمزمههای توام با ترس و خنده در میان
مسافران شروع شده و همه منتظر بودند، یک نفر از راه برسد
و اعلام کند این ماجرا فقط یک شوخی یا چیزی شبیه
دوربین مخفی بوده است.اما در کمال تعجب و ترس آنها،
هواپیما شروع به حرکت روی باند کرده و کم کم سرعت گرفت.
هر لحظه بر ترس مسافران افزوده میشد چرا که میدیدند
هواپیما با سرعت به سوی دریاچه کوچکی که
در انتهای باند قرار دارد، میرود.
هواپیما همچنان به مسیر خود ادامه میداد و
چرخهای آن به لبه دریاچه رسیده بود که مسافران از
ترس شروع به جیغ و فریاد کردند. اما در این لحظه
هواپیما ناگهان از زمین برخاست و سپس همه چیز
آرام آرام به حالت عادی بازگشته و
آرامش در میان مسافران برقرار شد.
در همین هنگام در کابین خلبان، یکی از خلبانان به دیگری گفت:
باب، یکی از همین روزا بالاخره مسافرها چند ثانیه دیرتر
شروع به جیغ زدن میکنن و اون وقت کار همه مون تمومه
سلام خوبین؟
وبتون جالبه خوشحال میشم یه سر به منم بزنی
فعلآ
ممنون
به روی چشم
سلام منم به وبلاگتون سر زدم
وبلاگ جالب و متنوعی داری .خوشحال میشم بازم سر بزن
پیروز باشی و موفق
مسی یییییییییی.....
خیلی جالب بود
از اخر چیشد این دو تا خلبان واقعا نابینا بودن یا نه؟؟؟؟؟
اگه نابینان بیچاره مسافراش!!!
اره دیگه
راستی حالا که بحث در مورد اسموناس از فرش تا عرش چقد فاصله ست؟؟؟؟
اتفاقا بنده رشته ام نقشه برداریه اما هر کاری کردم نتونستم متراژ دقیقی دستم بیاد.نظرم اینکه خودتون یه متر کشی دقیق بکنین دستتون میاد چقد فاصله ست!