گناه-عشق-خدا

گناه-عشق-خدا

از فرش تا عرش چقدر فاصله است؟!
گناه-عشق-خدا

گناه-عشق-خدا

از فرش تا عرش چقدر فاصله است؟!

مسیح(ع)

هدف از نگارش این مقاله، مقایسه‏میان نحوه پرداختن قرآن و انجیل به تولدحضرت مسیح‏«علیه السلام‏» است. تا از این‏رهگذر وجوه تشابه و تفاوت دو کتاب‏مقدس آسمانى را در این باب‏دریابیم:
انجیل لوقا قبل از اشاره به تولدحضرت عیسى‏«علیه السلام‏» به موضوع تولدیحیى‏«علیه السلام‏» پرداخته است و این شایدبه دلیل شباهتى باشد که میان تولد این دوپیامبر وجود دارد. قرآن و انجیل هر دو این‏تشابه را آورده‏اند.
ما در این مقاله به تشابهات واختلافات این دو کتاب مقدس اشاره‏مى‏کنیم:
1- در قرآن جریان فرزنددار شدن‏زکریا با وجود کبر سن او و نازا بودن‏همسرش - قبل از بشارت دادن مریم به‏تولد عیسى - چنین بیان مى‏شود:
فنادته الملائکة و هو قائم یصلی فى‏المحراب ان الله یبشرک بیحیى مصدقابکلمة من الله و سیدا و حصورا و نبیا من‏الصالحین. (1) قال رب انى یکون لى غلام وقد بلغنى الکبر و امراتى عاقر قال کذلک‏الله یفعل ما یشاء.» (2)
پس ملائکه زکریا را هنگامى که درمحراب عبادت به نماز ایستاده بود، ندادادند: همانا خدا تو را به ولادت یحیى‏بشارت مى‏دهد; در حالى که او نبوت‏عیسى را تصدیق مى‏کند و پیشواى‏مردم و پارسا و پیامبرى از شایستگان‏است.
زکریا گفت: پروردگارا! چگونه مراپسرى تواند شد در حالى که مرا سن پیرى‏فرا رسیده و همسرم نیز نازاست. گفت:چنین است کار خدا، هر چه بخواهدمى‏کند.
و زمانى که ملائکه بشارت‏مسیح‏«علیه السلام‏» را به مریم مى‏دهند، او باتعجب مى‏گوید:
«قالت رب انى یکون لی ولد و لم‏یمسسنی بشر قال کذلک الله یخلق مایشاء اذا قضى امرا فانما یقول له کن‏فیکون.» (3)
مریم گفت: پروردگارا! چگونه مرافرزندى تواند بود با اینکه دست‏بشرى به‏من نرسیده است؟! گفت: چنین است کارخدا، بى‏نیاز از هر گونه سببى است.هر چه بخواهد مى‏آفریند و چون مشیتش‏به خلقت چیزى تعلق گیرد به محض گفتن‏«موجود باش‏» همان دم موجودشود.
در انجیل هم وقتى روح القدس برمریم ظاهر مى‏شود و مژده فرزنددار شدن‏را به او مى‏دهد، او تعجب مى‏کند ومى‏پرسد: چگونه با وجود اینکه من باکره‏هستم، صاحب فرزند مى‏شوم:
«جبرئیل به مریم ظاهر شد و گفت:سلام بر تو اى دخترى که مورد لطف‏پروردگار قرار گرفته‏اى، خداوند با تواست. فرشته به او گفت: نترس، چون خدامى‏خواهد به تو برکت دهد. بزودى آبستن‏شده، صاحب پسرى مى‏شوى و اسمش راعیسى مى‏گذارى. او خیلى بزرگ خواهدبود و فرزند خدا نامیده مى‏شود. داوندتخت‏سلطنت جدش داود را به اووامى‏گذارد تا براى همیشه بر قوم اسرائیل‏سلطنت کند. دوره سلطنت او هرگز به سرنمى‏آید. مریم از فرشته پرسید: چطورممکن است من بچه دار شوم؟! من هنوزشوهر نکرده‏ام.» (4)
البته مطابق با دیدگاه مسیحیان،مریم در آن زمان در عقد یوسف بودولى هنوز به ازدواج در نیامده‏بود. (5)
«فرشته جواب داد روح القدس بر تونازل مى‏شود و قدرت خدا بر تو سایه‏افکن مى‏گردد. از این جهت آن نوزادکاملا مقدس است و فرزند نامیده‏مى‏شود.
شش ماه پیش خویشاوند توالیزابت در سن پیرى آبستن شد. بله همان‏کسى که همه مى‏گفتند بچه دارنمى‏شود. » (6)
از داستان باردار شدن همسر زکریا درانجیل و قرآن استفاده مى‏شود که الیزابت‏همان همسر زکریاست.
2- قرآن علت نداشتن فرزند را براى‏زکریا، پیرى او و نازایى همسرش ذکرمى‏کند. همین دلایل دقیقا در انجیل «لوقا»هم آمده است:
«آنها فرزندى نداشتند، چون الیزابت‏بچه‏دار نمى‏شد و از این گذشته، هر دوى‏آنها خیلى پیر شده بودند.» (7)
3- قرآن بشارت فرزند به زکریا رانشانه اجابت دعاى او مى‏داند زیرا پیش ازآن در آیه‏اى مى‏خوانیم:
«هنالک دعا زکریا ربه قال رب هب‏لى من لدنک ذریة طیبة انک سمیع‏الدعاء» (8)
بشارت ملائکه براى تولدیحیى‏«علیه السلام‏» در کتاب مقدس نیز آمده‏است:
«اما فرشته به او گفت: زکریا، نترس!چون من آمده‏ام به تو بگویم که خدا دعاى‏تو را شنیده است و همسرت الیزابت‏براى‏تو پسرى مى‏زاید و تو اسمش را یحیى‏مى‏گذارى.» (9)
4- نام این فرزند را خدا انتخاب‏مى‏کند «یحیى‏»، «... ان الله یبشرک‏بیحیى ...» (10) ، و در انجیل نیز آمده «تواسمش را یحیى مى‏گذارى‏» البته انجیل‏گویى خبر از نامگذارى زکریا مى‏دهد ولى‏مى‏توان همان انتخاب نام را نیز از آن‏استنباط کرد.
5- یکى از موارد اختلاف قرآن وکتاب مقدس در این داستان، در زمینه‏سخن نگفتن حضرت زکریا پس از شنیدن‏بشارت فرزند است.
در قرآن آمده است که «زکریا» پس ازشنیدن این بشارت از خدا درخواست‏آیتى کرد تا اطمینان یابد که این بشارت‏رحمانى بوده است نه القاءات شیطانى.البته در این باره میان مفسران اختلاف‏وجود دارد، بعضى معتقدند منظور از این‏«آیة‏» نشانه‏اى بود که بواسطه آن زکریازمان وضع حمل زوجه خود را بداند. (11) امابعضى معتقدند که این نشانه‏اى بوده براى‏اطمینان او مبنى بر اینکه خطاب رحمانى‏است نه شیطانى.
علامه طباطبایى(ره) وجه دوم رامى‏پذیرد و مى‏گوید: علت این که عده‏اى‏از مفسران از پذیرش وجه دوم تحاشى‏مى‏کنند این است که آن را منافى باعصمت پیامبران مى‏دانند و معتقدند که‏پیامبران بواسطه عصمتى که دارند بایدفرق میان این دو خطاب را بفهمند; سپس‏در پاسخ به آنان مى‏گوید: علت این که انبیاتفاوت میان این دو خطاب را مى‏فهمندآن است که خدا این شناخت را بدیشان‏داده است; پس اشکالى پیش نمى‏آید که‏اولا بگوییم زکریا«علیه السلام‏» درخواست‏همین شناخت را کرده است، و ثانیا،نداشتن توانایى سخن گفتن تا سه روز نیزمؤید همین وجه بوده است زیرا شیطان‏در ناحیه نفوس پیامبران نمى‏تواند تصرف‏کند و همین آیه یعنى تکلم نکردن تا سه‏روز، به زکریا مى‏فهماند که این تصرف‏چون در ناحیه نفوس است و انبیا داراى‏عصمت‏اند و بدور از تصرف شیطان، پس‏بشارت، بشارت رحمانى است. (12)
متن آیه چنین است: «قال رب اجعل‏لى آیة قال ءاتیک الا تکلم الناس ثلاثة‏ایام الا رمزا و اذکر ربک کثیرا و سبح‏بالعشى و الابکار» (13)
«زکریا گفت: پروردگارا! مرا نشانه‏اى‏مرحمت کن! گفت: نشانه تو آن است که تاسه روز با کسى سخن گفتن نتوانى وجز با رمز چیزى نگویى. پیوسته به یادخدا باش و او را در صبح و شام تسبیح‏گوى!»
در مورد این مطلب که آیا این نشانه‏عدم توانایى زکریا بر سخن گفتن بود یادستور به اجتناب از سخن گفتن، میان‏مفسران اختلاف نظر است; بعضى‏معتقدند این «لا تکلم‏» نهى تشریعى‏است و بعضى دیگر از جمله علامه‏طباطبایى(ره) این نظر رانمى‏پذیرند. (14)
صاحب «المنار» هر دو وجه را ذکرمى‏کند اما براى وجه اول مؤیدى مى‏آوردو آن سخن خداوند «و اذکر ربک کثیرا وسبح بالعشى و الابکار» است، اما قول‏دوم را قول مشهور مى‏داند. (15)
انجیل، سخن نگفتن زکریا را عدم‏توانایى او بر سخن گفتن مى‏داند; اما به‏عنوان عقاب نه یک آیت. در انجیل لوقاآمده است:
«آن وقت فرشته گفت: من جبرئیل‏هستم که در حضور خدا مى‏ایستم. واوست که مرا فرستاده تا این خبر خوش رابه تو بدهم و حالا چون حرف مرا باورنکردى لال مى‏شوى تا نتوانى حرف بزنى‏و این تا وقتى است که بچه به دنیا بیاید;چون آنچه گفتم در وقت مناسب واقع‏مى‏شود.» (16)
صاحب «المنار» مى‏گوید: «بعضى ازمفسران اقوال باطلى در این مورد دارند;یکى از آنها این است که این سخن نگفتن،عقوبت‏خداست; زیرا بعد از آنکه‏ملائکه بشارت فرزند را به زکریا دادند،او براى این بشارت، نشانه طلب‏کرد.» (17)
یکى از وجوه شباهت ولادت‏«یحیى‏» با «عیسى‏» همان «آیت‏سخن‏نگفتن با مردم‏» است، در مورد «یحیى‏»سخن نگفتن زکریا و در مورد «عیسى‏»سخن نگفتن مریم. این وجه‏تشابه مریم با پیامبرى چون‏زکریاست.
عیسى‏«علیه السلام‏» به مادرش مى‏گوید:«فکلی و اشربى و قرى عینا فاما ترین‏من البشر احدا فقولى انى نذرت‏للرحمن صوما فلن اکلم الیوم‏انسیا.» (18)
«بخور و بنوش و چشم روشن دار! اگراز آدمیان کسى را دیدى بگو: من براى خداروزه (کلام) نذر کرده‏ام و امروز با بشرى‏سخن نگویم.»
مفسران در تفسیر این آیه دو قول‏دارند: عده‏اى بر این باورند که این، سخن‏عیسى‏«علیه السلام‏» خطاب به حضرت مریم‏است و عده‏اى هم معتقدند سخن روح‏القدس به مریم است; البته دومى با سیاق‏آیه و جمله «و قرى عینا» مناسب‏تراست.
جریان باردار شدن مریم به تفصیلى‏که در قرآن آمده در اناجیل نیامده‏است.
و پدر مریم قبل از ولادت او از دنیارفت. مادرش مریم را آورد تا به کاهنان‏مسجد که «زکریا» هم جزء آنان بود بسپارد.کاهنان راجع به کفالت «مریم‏» با یکدیگرنزاع و گفتگو کردند تا سرانجام بنارا بر قرعه نهادند و قرعه به نام زکریاافتاد. زکریا کفالت مریم را بر عهده‏گرفت و او هم به خدمت مسجدمشغول شد تا هنگامى که مریم به‏سن بلوغ رسید. آن زمان «زکریا» براى‏مریم حجابى برپا کرد تا «مریم‏» درمیان آن مشغول عبادت خداوندشود. (19)
«و اذکر فى الکتاب مریم اذ انتبذت‏من اهلها مکانا شرقیا فاتخذت من دونهم‏حجابا فارسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشراسویا» (20)
«در این کتاب مریم را یاد کن! آن دم که‏در مکانى در طرف شرقى مسجد از کسان‏خود کناره گرفت. در مقابل آنان پرده‏اى‏آویخت; پس ما روح خود را نزد اوفرستادیم که به صورت انسانى تمام عیاربر او مجسم گشت.»
جز «زکریا» کس دیگرى داخل محراب‏نمى‏شد و هر گاه او وارد محراب مى‏شدرزقى در محراب مى‏دید، از مریم‏مى‏پرسید: این روزى از کجاست؟ و اوپاسخ مى‏داد: از نزد خدایى است که‏بدون حساب به هر که خواهد، روزى‏بخشد.
«... کلما دخل علیها زکریا المحراب‏وجد عندها رزقا قال یا مریم انى لک‏هذا قالت هو من عندالله ان الله یرزق من‏یشاء بغیر حساب‏» (21)
آنگاه خداوند «روح‏» را به سوى مریم‏در حالى که در حجاب بود فرستاد. «روح‏»بصورت بشر کاملى براى «مریم‏» مجسم‏شد و به او گفت: من فرستاده پروردگار توهستم و به او بشارت داد که بزودى ازفرزندش معجزات باهره‏اى مشاهده‏خواهد کرد. مریم در مکانى دور خلوت‏گزید و چون او را درد زاییدن فراگرفت زیرشاخ درخت‏خرمایى رفت و از شدت‏حزن و اندوه با خود مى‏گفت: کاش پیش‏از این مرده بودم و نامم از صفحه دلهافراموش شده بود:
«فحملته فانتبذت به مکاناقصیا فاجاءها المخاض الى جذع النخلة‏قالت‏یا لیتنى مت قبل هذا و کنت نسیامنسیا» (22)
در اناجیل برنابا، فعل سوم، قسمت‏دهم آمده است که حضرت مریم، حضرت‏مسیح‏«علیه السلام‏» را بدون درد به دنیا آورد واین بصراحت مخالف قرآن است که‏مى‏گوید: «فاجاءها المخافى الى جذع‏النخلة‏»
پس مریم فرزند خود را گرفته به سوى‏قومش روان شد و چون قومش وى را باآن حال دیدند، مشغول طعن و سرزنش اوشدند و گفتند: اى مریم عجب کار منکر وشگفت آورى کردى، اى خواهر هارون ترانه پدرى ناصالح و نه مادرى بدکاره بود.مریم در پاسخ آنان به طفل خوداشاره کرد.
«فاتت‏به قومها تحمله قالوا یا مریم‏لقد جئت‏شیئا فریا. یا اخت هرون ما کان‏ابوک امرا سوء و ما کانت امک بغیا. فاشارت الیه قالوا کیف نکلم من کان فى‏المهد صبیا» (23)
در انجیل ماجرا به این شکل آمده‏است که مریم در عقد شخصى به نام‏یوسف است و قبل از ازدواج با او حامله‏مى‏شود. اما در قرآن نامى و اشاره‏اى به‏همسر مریم نشده است. انجیل‏مى‏گوید:
«مریم که در عقد یوسف بود قبل ازازدواج به وسیله روح پاک خدا آبستن شد.یوسف که سخت پاى بند اصول اخلاقى‏بود، تصمیم گرفت نامزدى‏اش را به هم‏بزند، ولى مى‏خواست‏بى سر و صدا این‏کار را بکند تا آبروى مریم نرود. در همین‏افکار بود که در خواب فرشته‏اى را دید که‏به او مى‏گفت: یوسف پسر داود! از ازدواج‏با مریم نگران مباش! آن بچه‏اى که در بطن‏اوست از روح پاک خداست. مریم پسرى‏مى‏زاید و تو اسم او را عیسى مى‏گذارى، چون او قوم خود را از گناهانشان آزادمى‏کند.» (24)
البته قرآن این نکته را رد هم نکرده و به‏عبارت دیگر اصلا به آن نپرداخته است;شاید به این دلیل که مساله مهم، باکره‏بودن مریم است که هر دو کتاب بر آن‏صحه نهاده‏اند.
مى‏بینیم که قرآن و انجیل نه تنها درمسائل عقیدتى، بلکه حتى در مسائل‏تاریخى تشابهات زیادى دارند. این‏تشابهات زمینه همنشینى میان ادیان رافراهم مى‏کند و پیروان این دو دین را به‏سوى سرچشمه واحد ادیان رهنمون‏مى‏سازد.
پى‏نوشتها:
1) آل عمران، آیه 39 - 40
2) همان، آیه 36
3) همان، آیه 43
4) انجیل لوقا، باب 1، آیه 28، 30، 34
5) ر.ک : انجیل متا، باب 1، آیه 18
6) انجیل لوقا، باب 1، آیه 28، 30، 34
7) انجیل لوقا، باب 1، آیه 7
8) در آن هنگام که زکریا کرامت مریم رامشاهده کرد گفت: پروردگارا مرا به لطف خویش‏فرزندى پاک سرشت عطا فرما همانا تویى‏مستجاب کننده دعا.(سوره آل عمران، آیه 38)
9) انجیل لوقا، باب 1، آیه 13
10) آل عمران، آیه 39
11) محمد رشید - رضا: تفسیرالمنار، ج 3،ص 229
12) الطباطبائى - محمد حسین: تفسیر المیزان،ج 3، صص 179-180
13) آل عمران، آیه 41
14) الطباطبائى - محمد حسین: همان منبع، ج 3،ص 180
15) محمد رشید - رضا: همان منبع، ص 299
16) انجیل لوقا، باب 1، آیه 19-20
17) محمد رشید - رضا: همان منبع
18) سوره مریم، آیه 26
19) الطباطبائى - محمدحسین: همان منبع،ج 14، ص 35
20) سوره مریم، آیه 16
21) سوره آل عمران، آیه 37
22) سوره مریم آیه 22
23) همان، آیه 29-31
24) انجیل متى، باب 1، آیه 18-21 خواجه طوسى و تمایز قیاس اقترانى و استثنایى

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد